« سوار سبز پوش »
یك طرف به رنگ سبزِ سبزِ سبز
یك طرف به رنگ سرخِ سرخِ سرخ
یك طرف
لحظه های سبزِ بودنِ خدا
یك طرف
حضورِ سرخِ اهرمن
یك طرف سپاه نور
یك طرف سپاه ظلمت و غرور
یك طرف
مردمی به رنگِ عشق و آینه
یك طرف
جماعتی به شكل سنگ
لحظه ای دگر
تماس سنگ و آینه !
لحظه ای دگر
عروج آن سوار سبزپوش
ذوالجناح
بی سوار سوی خیمه ها
رهسپار می شود
خیمه های منتظر
نگاه شان نشسته اشك
خیمه ها
پُر از صدای الوداع
آسمان، زمین، زمان
گریه می كنند!
ذوالجناح
گریه می كند!
عباس رسولی املشی
چهارشنبه 1374/7/26 - املش
درباره این سایت